⎝⓿⏝⓿⎠..........⓿⏝⓿
چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 8:6 ::  نويسنده : رح

راننده تاكسي  با اشاره خانمي  ترمز گرفت واو را سوار كرد  خانم به علت مريض بودن همسر  اظهار خود فروشي كرد  راننده تاكسي  به خانم گفت : از امروز من روزي دوساعت  براي شما كار مي كنم وشما هم بايد قول دهيد كه دست از خدا برنداريد وسراغ كارهاي ناشايست نرويد. راننده تاكسي  كار هر روزش بود ساعت مي گرفت دوساعت براي آن خانواده كار مي كرد  وپول ها را به آدرس آنها پست مي كرد  تا اين كه ماشينش  خراب شد وبه تعمير گاه رفت  وآن هفته نتوانست به آنها كمك كند  ومدتها بو د كه مي خواست ماشين نو بخرد ولي برايش امكان نداشت  از تاكسيراني برايش تلفن زدند .وقتي پايش به تاكسيراني  رسيد آن خانم را هم ديد . رئيس تاكسيراني به پاس خدمات  او به آن خانواده تاكسي نويي را به او تحويل دادند تا به اقساط پول آن را بپردازد .






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 607
بازدید کل : 158689
تعداد مطالب : 192
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1





Pichak go Up