3
 
⎝⓿⏝⓿⎠..........⓿⏝⓿
شنبه 20 اسفند 1390برچسب:, :: 15:44 ::  نويسنده : رح

مرده بدم زنده شدم ، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

دیده سیرست مرا ، جان دلیرست مرا
زهره شیرست مرا ، زهر تابنده شدم

گفــت که : دیوانه نه ، لایق این خانه نه
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

گفــت که : سرمست نه ، رو که از این دست نه رفتم و سرمست شدم و زطرب آکنده شدم

گفــت که : تو کشته نه ، در طرب آغشته نه
پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم

گفــت که : تو زیر ککی ، مست خیالی و شکی
گول شدم،هول شدم ، وزهمه برکنده شدم

گفــت که : تو شمع شدی ، قبله این جمع شدی
جمع نیم ،شمع نیم،دود پراکنده شدم

گفــت که : شیخی و سری ، پیش رو و راه بری
شیخ نیم ،پیش نیم ، امر ترا بنده شدم

گفــت که : با بال و پری ، من پر و بالت ندهم
درهوس بال و پرش بی پر وپرکنده شدم

گفت مرا دولت نو ، راه مرو رنجه مشو
زانک من از لطف وکرم سوی تو آینده شدم

گفت مرا عشق کهن ، از بر ما نقل مکن
گفتم آری نکنم ، ساکن و باشنده شدم

چشمه خورشید توئی ، سایه گه بید منم
چونک زدی برسر من پست وگدازنده شدم

تابش جان یافت دلم ، وا شد و بشکافت دلم
اطلس نو بافت دلم،دشمن این ژنده شدم

صورت جان وقت سحر ، لاف همی زد ز بطر
بنده و خربنده بدم ، شاه و خداونده شدم

شکر کند کاغذ تو از شکر بی حد تو
کامد او دربر من ،با وی ماننده شدم

شکر کند خاک دژم ، از فلک و چرخ بخم
کزنظروگردش او نور پذیرنده شدم

شکر کند چرخ فلک ، از ملک و ملک و ملک
کزکرم و بخشش اوروشن وبخشنده شدم


شکر کند عارف حق کز همه بر دیم سبق
برزبر هفت طبق ، اختر رخشنده شدم

زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم
یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم

از توا م ای شهره قمر ، در من و در خود بنگر
کز اثرخنده توگلشن خندنده شدم

باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان
کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 592
بازدید کل : 158674
تعداد مطالب : 192
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1





Pichak go Up