⎝⓿⏝⓿⎠..........⓿⏝⓿ درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید.با ثبت نظريات خود ما را ياري كنيد.. آخرین مطالب
نويسندگان ⓿⏝⓿⓿⏝⓿
⓿⏝⓿⓿⏝⓿ بی اجازت دفتر ۳۶۵ برگ جدیدتو دادم به خدا تا بهترین تقدیر رو برات نقاشی کنه
نوروز ۹۱ مبارک
⓿⏝⓿⓿⏝⓿ کاشکي مي شد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم ⓿⏝⓿⓿⏝⓿
دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 12:26 :: نويسنده : رح
بی اجازت دفتر ۳۶۵ برگ جدیدتو دادم به خدا تا بهترین تقدیر رو برات نقاشی کنه دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, :: 6:57 :: نويسنده : رح
داستان پير زن زرنگ
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد و گفت: این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد. جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است. پیرزن گفت: اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود. جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد. پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زنها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد. جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است. پیرزن گفت: درست است، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد. جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است. پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی، خرج برایت نمی تراشد. جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد. پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:, :: 21:9 :: نويسنده : رح
چشم هایت را که مهربانتر کنی ،
(اللهم صل علي سيدنا (ونبینا) محمد(وآله) مااختلف الملوان و تعاقب العصران وكر الجديدان و ستقبل الفرقدان و بلغ روحه و ارواح اهل بيته منا التحیيته و السلام) معني (خدايا درود فرست بر مولاي ما و پيامبر ما محمد و خاندانش تا آنگاه كه روز و شب مي آيد و ميرود و بامدادو شامگاه ها به هم تبديل ميشوند و روز ها و شب ها به دنبال هم ميرسند و آن دو ستارهي قطبي بزرگ و كوچك روي مي آورند و روان او و خاندانش از سوي من درود و سلام برسان)
عراقی ها آورده بودنش جلوی دوربین برای مصاحبه.
قد و قواره اش، صورت بدون مویش، صدای بچه گانه اش، همه چیز جور بود؛
همان طور که عراقی ها می خواستند.
ازش پرسیدند: قبل از اینکه بیایی جنگ چیکار می کردی؟
گفت: درس می خوندم.
گفتند: کی تو رو به زور فرستاده جبهه؟
گفت: چی دارید میگید؟! قبول نمی کردند بیام جبهه؛ خودم به زور اومدم؛ با گریه و التماس.
گفتند: اگر صدام آزادت کنه، چیکار می کنی؟
گفت: ما رهبر داریم؛ هر چی رهبرمون بگه.
فقط همین دو تا سؤال را پرسیده بودند که یک نفر گفت:کات!
با جواب هایش نقشه ی عراقی ها را به آب داد.
کتاب دانش آموز، مجموعه آسمان مال آن هاست، ص $$$$$$_______________________________$$$$$ __$$$$$$$$*_____________________,,$$$$$$$$* ___$$$$$$$$$$,,_______________,,$$$$$$$$$$* ____$$$$$$$$$$$$___ ._____.___$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$,_'.____.'_,,$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$,, '.__,'_$$$$$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$.@:.$$$$$$$$$$$$$$$$ ______***$$$$$$$$$$$@@$$$$$$$$$$$**** __________,,,__*$$$$$$@.$$$$$$,,,,,, _____,,$$$$$$$$$$$$$* @ *$$$$$$$$$$$$,,, ____*$$$$$$$$$$$$$*_@@_*$$$$$$$$$$$$$ ___,,*$$$$$$$$$$$$$__.@.__*$$$$$$$$$$$$$,, _,,*___*$$$$$$$$$$$___*___*$$$$$$$$$$*__ *',, *____,,*$$$$$$$$$$_________$$$$$$$$$$*,,____* ______,;$*$,$$**'____________**'$$***,, ____,;'*___'_.*__________________*___ '*,, ,,,,.;*____________---____________ _ ____ '**,,,,
♥(¯`´•.¸(¯`´•.¸ ________ღ♥ღ_________ ¸.•´´¯)¸.•´´¯)♥
گفتم به مهدي بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصيت صرف نظر کن گفتم به نام ناميت هر دم بنازم گفتا که از اعمال نيکت سرفرازم گفتم که ديدار تو باشد آرزويم گفتا که در کوي عمل کن جستجويم گفتم بيا جانم پر از شهد صفا کن گفتا به عهد بندگي با حق وفا کن گفتم به مهدي بر من دلخسته رو کن گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن گفتم دلم با نور ايمان منجلي کن گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن گفتم ز حق دارم تمناي سکينه گفتا بشوي از دل غبار حقد و کينه گفتم رخت را از من واله مگردان گفتا دلي را با ستم از خود مرنجان گفتم به جان مادرت من را دعا کن گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن گفتم ز هجران تو قلبي تنگ دارم گفتا ز قول بي عمل من ننگ دارم گفتم دمي با من ز رافت گفتگو کن گفتا به آب ديده دل را شستشو کن گفتم دلم از بند غم آزاد گردان گفتا که دل با ياد حق آباد گردان گفتم که شام تا دلها را سحر کن گفتا دعا همواره با اشک بصر کن گفتم که از هجران رويت بي قرارم گفتا که روز وصل را در انتظارم
پيوندها
تبادل لینک هوشمند |
|||
|