⎝⓿⏝⓿⎠..........⓿⏝⓿
شنبه 24 تير 1391برچسب:, :: 6:22 ::  نويسنده : رح
یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, :: 7:52 ::  نويسنده : رح
 تصاویر گوناگون
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 
 

 
 
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 
 

 
 
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
 تصاویر گوناگون
 
Divirdesc58 تصاویر گوناگون
 
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, :: 6:51 ::  نويسنده : رح

زندگي باغ گلي است که از آن بايد چيد
عشق را... عاطفه را...
و به گلدان دل خويش نهاد
زندگي بودن نيست،
زندگي زيستن است
زندگي جنبش و جاري شدن است
از سر آغاز تا به جايي که خدا مي داند

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, :: 7:34 ::  نويسنده : رح

پرواز در هوای خيال تو ديدنی ست

حرفی بزن که موج صدايت شنيدنی ست

شعر زلال جوشش احساس های من

از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست

يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است

اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست

خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی

بار غمت ـ عزيز تر از جان ـ کشيدنی ست

من در فضای خلوت تو خيمه می زنم

طعم صدای خلوت پاکت چشيدنی ست

تا اوج ، راهی ام به تماشای من بيا

با بالهای عشق تو پرواز ديدنی ست

یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 12:32 ::  نويسنده : رح

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویى

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویى؟!

به کسى جمال خود را ننموده‏ اى و بینم

همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گویى!

غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم

تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویى!

به ره تو بس که نالم، زغم تو بس که مویم

شده ‏ا م زناله، نالى، شده‏ ام زمویه، مویى

همه خوشدل این که مطرب بزند به تار، چنگى

من از آن خوشم که چنگى بزنم به تار مویى!

چه شود که راه یابد سوى آب، تشنه کامى؟

چه شود که کام جوید زلب تو، کامجویى؟

شود این که از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت!

من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویى؟!

بشکست اگر دل من، به فداى چشم مستت!

سر خمّ مى سلامت، شکند اگر سبویى

همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا

تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جویى!

نه به باغ ره دهندم، که گلى به کام بویم

نه دماغ این که از گل شنوم به کام، بویى

زچه شیخ پاکدامن، سوى مسجدم بخواند؟!

رخ شیخ و سجده‏ گاهى، سرما و خاک کویى

بنموده تیره روزم، ستم سیاه چشمى

بنموده مو سپیدم، صنم سپیدرویى!

نظرى به سوىِ (رضوانىِ) دردمند مسکین

که به جز درت، امیدش نبود به هیچ سویى

 فصیح الزمان شیرازى (رضوانى).




نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 229
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 236
بازدید ماه : 399
بازدید کل : 158309
تعداد مطالب : 192
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1





Pichak go Up